جدول جو
جدول جو

معنی نیم آینه - جستجوی لغت در جدول جو

نیم آینه
(یِ نَ / نِ)
در دو بیت زیر از مجیر آمده و معنی آن معلوم نشد و احتمالاً آینۀ کوچکی بوده است:
ای دلت از نه فلک ساخته نیم آینه
وی ز دلت هشت خلد یافته صد میزبان.
مجیر.
خسرو زرین سپر دوش شد اندر کمان
تافت چو نیم آینه جرم مه از قیروان.
مجیر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
لباس کوتاه مردانه یا زنانه که قسمت بالای تنه را می پوشاند، مجسمه ای که نیمۀ بالای بدن را نشان می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(گُ نَهْ)
خطای اندک. قصور. (ناظم الاطباء). نیم گناه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ)
دستگاهی که قطعات آینه بر آن نصب کنند تا بر اثر تابش خورشید و انعکاس شعاع آن، پرندگان را بخود کشد تا صید شوند
لغت نامه دهخدا
(نیمْ نَ / نِ زَ / زِ)
نیزۀ کوچک و خرد. (آنندراج). نیزۀ کوتاه. (ناظم الاطباء). عنزه. (ربنجنی)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
برنج درشت تر از خرده برنج و خردتر از برنج. برنجی میانۀ برنج درست و تمام و خرده برنج. برنجی شکسته لیکن از خرده برنج درشت تر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
کنایه از گنبد است. (انجمن آرا). گنبد. طاق. گنبدی پوشش چون نیم دایره. (از فرهنگ خطی). رجوع به نیم خایه شود، نیم دایره:
ز هقعۀ چو نیم خانه کمان
بنات نعش از اول بنای او.
منوچهری.
تو زیر نرگسۀ خاک دهر رنجوری
ز نیم خانه زرین گنبد مینا.
مجیر.
- نیم خانه مینا، کنایه از آسمان است. (از آنندراج) (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ)
کم مایه. (آنندراج از فرهنگ بدر چاچی)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
در شاهد زیر معنی کلمه معلوم نشد:
از دهان تنگ تو ناگه شگفت آید مرا
زین غزلها و سرود و حشو و نیم آهنگ تو.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
نیم تن. آرخالق. (از برهان) (ناظم الاطباء). جامۀ آستین و دامن کوتاه که نیم تن را فروپوشد. (انجمن آرا). قسمی جامۀ کوتاه و بیشتر زنان را که نیم بالای تن پوشد. کت. (یادداشت مؤلف) : پیک نیم تنه را به طلب منادی زن چرخ ابریشم دوانید. (نظام قاری ص 141) ، عکس نیم تنه، عکس که نیم زبرین تن را نماید. (یادداشت مؤلف). تصویر یا مجسمه ای که از کمر به بالا رانشان دهد، در کوتاه که به اندازۀ نصف در است. قسمی در چون نیمۀ دری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیم نیزه
تصویر نیم نیزه
نیزه کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم گنه
تصویر نیم گنه
گناه کوچک، خطای اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
((تَ نِ))
لباس کوتاه مردانه یا زنانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیم تنه
تصویر نیم تنه
آرخالق
فرهنگ واژه فارسی سره
نوعی تقسیم سنتی گوشت گاو که حدودا، یک هشتم گوشت آن را شامل
فرهنگ گویش مازندرانی
خرده ی برنج، برنج نیمه شده
فرهنگ گویش مازندرانی
جلیقه، کت
فرهنگ گویش مازندرانی